تهران جاتون خالی .
کی فکرشو میکرد ؛
اصلا خیلی یهویی به برادرم تماس گرفتم
و ناگهانی هماهنگ شد
بریم تهران برا حاج قاسم عزیز ،
برنامه داشتیم که اون شب
با پدرم و برادرم بریم
ولی پدرم اومدنشون به خاطر یه
جلسه لغو شد و طی یک ساعت ،
من و برادرم سوار ماشین یکی
از دوستان راه افتادیم !
ادامه مطلب داره ها .
من و لباسام بودیم و دیگر هیچ !
هیچی نیاورده بودم ، اصلا ناهارم هم نشد
درست بخورم ، ولی لطف خدا بود ،
تهران رفتیم قیطریه تو یه مسجد خوابیدیم
و الطاف الهی از آسمون و زمین می رسید و
بهتر از همه حال خوشمون بود !
از اصفهان ، شهید منو طلبیده بود تا
برم تهران پیشش ، خدای جون ، دوستت دارم ؛
انشاءالله که مقدمه شهادت باشه .
خیلی شلــــــــــــــــــــــــــوغ بود !
قیامت شده بود ، همه نقشه ها و
توطئه های دشمنان به باد فنا رفت و
بار دیگر ملت ایران کوبنده و یکصدا اعلام آمادگی
کامل در رکاب ولی امرشون را اعلام کردند .
مردم ، دم همتون گرم !
#انتقام_سخت
دوستان ، هممون منتقم خون حاج قاسمیم ،
شـــما انتقامتون به شــخصه چیـــه ؟
درباره این سایت